×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  دوشنبه - ۱۰ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
true
گورباچف، رهبر شیک‌پوش شوروی، از اصلاحات ویرانگر تا پایان جنگ سرد

به گزارش تجدد به نقل از یورو نیوز،  میخائیل سرگئیویچ گورباچف در ۲ مارس ۱۹۳۱ (۱۲ اسفند ۱۳۰۹) در منطقه استاوروپول در جنوب روسیه به‌دنیا آمد. پدر و مادر او هر دو در مزارع اشتراکی کار می‌کردند و گورباچف خودش در ابتدای جوانی راننده ماشین دروی محصول کمباین بود. او در سال ۱۹۵۵ از دانشگاه دولتی مسکو فارغ‌التحصیل شد، و از همان زمان یکی از اعضای فعال حزب کمونیست بود. او در سال ۱۹۶۱ دبیر منطقه‌ای سازمان جوانان حزب کمونیست شد و به‌عنوان نماینده برای حضور در کنگره حزب انتخاب شد.

دوستان و همراهانش او را فردی جاه‌طلب، سخت‌کوش، کاریزماتیک و مهربان توصیف می‌کردند. او هر چه در سلسله مراتب حزب کمونیست بالا می‌رفت بیش از پیش از ماهیت سیستمی که بهبود ناپذیر به نظر می‌رسید، سرخورده می‌شد. گورباچف با قرار گرفتن در راس اتحاد جماهیر شوروی دکترین دوگانه «پرسترویکا» یا اصلاحات اقتصادی و «گِلاسنوست» به معنای شفافیت و فضای باز سیاسی را مطرح کرد.

این در حالی است که پس از فاجعه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ هیچ نشانه‌ای از شفافیت دیده نشد. مقامات شوروی ابتدا پنهان کاری کردند و سپس دست به انتشار اطلاعات نادرست زدند. گورباچف نوزده روز پس از این فاجعه برای نخستین بار با مردم روبرو شد و از ترس و وحشت موجود و نیز پذیرفتن اشتباه سخن گفت.

وقتی او در سال ۱۹۸۵ فرآیند اصلاحات را شروع کرد، هدفش صرفا احیای اقتصاد راکد کشور و ترمیم رویه‌ها و فرآیندهای سیاسی آن بود. او نمی‌دانست که تلاش‌هایش نقطه آغاز سلسله رویدادهاییست که نهایتا به پایان حکومت کمونیستی در اتحاد شوروی و همچنین دیگر کشورهای اقماری آن منجر خواهد شد.

اولین وظیفه او احیای اقتصاد در حال احتضار شوروی بود، که تقریبا در آستانه از هم پاشیدن قرار داشت. همچنین او به اندازه کافی زیرک بود که بفهمد برای موفقیت اصلاحات اقتصادی، باید همزمان اصلاحاتی اساسی در حزب کمونیست انجام شود. راه حل پیشنهادی گورباچف برای این وضعیت دو واژه روسی را بر سر زبان‌ها انداخت. او گفت که کشور به “پرسترویکا”، یا بازسازی، نیاز دارد، و ابزار لازم برای این کار “گلاسنوست”، یعنی شفافیت و فضای باز است. او خطاب به رهبران تشکیلات کمونیستی لنینگراد (سن‌پترزبورگ فعلی) گفت: “شما از بقیه اقتصاد عقب هستید. اجناس بنجل شما مایه شرمندگی هستند.”

اما او به‌دنبال جایگزینی نظام اقتصاد دولتی با اقتصاد بازار آزاد نبود، و این موضوع را در سخنرانی سال ۱۹۸۵ برای نمایندگان حزب روشن کرد: “بعضی از شما به بازار آزاد به‌چشم جلیقه نجات اقتصاد نگاه می‌کنید. اما رفقا! شما باید بجای جلیقه نجات، به‌فکر کشتی باشید، و نام این کشتی، سوسیالیسم است.” سلاح دیگر او برای مقابله با رکود حاکم بر سیستم، دموکراسی بود. برای اولین بار برای برگزیدن نمایندگان کنگره خلق انتخاباتی آزاد برگزار شد. تلطیف ماهیت سرکوبگر حکومت باعث شد بسیاری از ملیت‌های متنوعی که اتحاد جماهیر شوروی را تشکیل می‌دادند، به جنب و جوش بیفتند. شورش‌های سال ۱۹۸۶ در قزاقستان از شروع دورانی نا آرام خبر می‌داد.

مسامحه پس از فرو ریختن نماد جنگ سرد

گورباچف پس از چرنوبیل بیش از همیشه مصمم به اجرای اصلاحات بود. وی در سال ۱۹۸۷ پیمان منع استفاده از موشک‌های هسته‌ای میان برد را با رونالد ریگان، رئیس جمهوری آمریکا امضا کرد. گورباچف ​​و ریگان هر دو خواستار تغییر بودند و دوستی آنها در نهایت به خنثی کردن جنگ سرد کمک کرد.

 

آخرین رهبر شوروی نیروهای تغییر را فعال کرده بود و قصد نداشت این روند را متوقف کند. وی در سال ۱۹۸۹، زمانی که دیوار برلین به عنوان نماد جدایی شرق و غرب پس از ماه‌ها اعتراض فرو ریخت با رویکرد عدم مداخله از جنگ و خونریزی جلوگیری کرد.

کودتا

اما مسامحه او به کشورهای بالتیک تعمیم نیافت. در ژانویه ۱۹۹۱ تمایلات استقلال طلبانه ساکنان لیتوانی توسط نیروهای شوروی سرکوب شد و در جریان ناآرامی ها ۱۳ غیرنظامی جان باختند.

نیروهای تندرو در کادر رهبری شوروی که مخالف اصلاحات گورباچف بودند اوت ۱۹۹۱ کودتایی نظامی را برضد وی تدارک دیدند. کودتا در مسکو اما با مقاومت مدنی و سپس ابتکار بوریس یلتسین، رئیس جمهوری روسیه شکست خورد. گورباچف که برای تعطیلات به ساحل دریای سیاه رفته بود، بازداشت شد. بوریس یلتسین، رئیس حزب در مسکو، با استفاده از این موقعیت در مقابل کودتا ایستاد، تظاهرکنندگان را دستگیر کرد و در ازای آزادی گورباچف، تقریبا همه قدرت سیاسی‌اش را از او گرفت.

فروپاشی شوروی

گورباچف پس از سه روز حبس خانگی در کریمه به مسکو بازگشت. شکست کودتا اما آغاز یک پایان بود. گورباچف دسامبر ۱۹۹۱ استعفا کرد و چند روز پس از آن اتحاد جماهیر شوروی رسما از هم پاشید. شش ماه بعد گورباچف دیگر در قدرت نبود؛ حزب کمونیست غیرقانونی اعلام شد و روسیه در راه آینده‌ای تازه و نامعلوم قدم گذاشت.

گورباچف می‌خواست به جنگ سرد خاتمه بدهد. او و رونالد ریگان، رئیس جمهوری وقت آمریکا، در مذاکراتشان بر سر کنار گذاشتن بخش قابل توجهی از سلاح‌ها در چارچوب ‘پیمان منع سلاح‌های هسته‌ای میان‌برد’ به توافق رسیدند. گورباچف همچنین اعلام کرد که بطور یکجانبه از نیروهای متعارف شوروی خواهد کاست و علاوه بر آن، به اشغال خونین و تحقیرآمیز افغانستان پایان داد. اما دشوارترین آزمون او در مواجهه با کشورهایی بود که به قلمرو شوروی الحاق شده بودند. تجزیه اتحاد جماهیر شوروی از جمهوری‌های بالتیک در شمال کشور شروع شد. لتونی، لیتوانی و استونی از مسکو جدا شدند، و به این ترتیب روندی آغاز شد که در ادامه به متحدان روسیه در چارچوب پیمان ورشو هم سرایت کرد.

در سراسر جهان میخائیل گورباچف مورد تحسین قرار می‌گرفت، اما در خود روسیه هیچگاه اعتبار سابقش را بدست نیاورد. وقتی در سال ۱۹۹۶ نامزد ریاست جمهوری شد، کمتر از ۵ درصد آرا را کسب کرد. او همچنان در سراسر جهان مورد احترام بود و جوایز و نشان‌های متعددی از دولت‌ها، دانشگاه‌ها و سازمان‌های دیگر دریافت می‌کرد، و از جمله در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه صلح نوبل شد. گورباچف در کشور خود موضوعیتش را از دست داده بود، اما غیر از روس‌ها برای بسیاری از مردم چهره یک قهرمان را داشت.

 

جایزه صلح نوبل

اصلاحات گورباچف در واقع زمینه ساز فروپاشی اتحاد شوروی بود. از او در جهان به عنوان مردی یاد می‌کنند که موفق شد با روشی صلح آمیز به جنگ سرد پایان دهد؛ بهانه‌ای که جایزه صلح نوبل را برایش به ارمغان آورد.

گورباچف همواره از اصلاحات به نیکی یاد می‌کرد و از عملکرد خود پشیمان نبود: «برخی افراد گورباچف را همچون موم (اشاره به شخصیتی نرم و شکننده) می‌پندارند و حالا برایشان جالب نیست که این موم ظرف شش سال اینقدر تغییر کرده است.

“من انتخاب بسیاردرستی انجام دادم. اگر به آن زمان باز می‌گشتم همان انتخاب را می کردم اما بدون آنکه اشتباهات گذشته را تکرار کنم.»

false
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true