×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  سه شنبه - ۲۵ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
true
true
نقش اساسی باس ساز را در کنسرت پیش روی بیشتر مشخص می شود/ من و  شخص آشیق محبوب هیچ مشکلی با هم نداشته و نداریم

من و  شخص آشیق محبوب هیچ مشکلی با هم نداشته و نداریم

مراسم چند روز قبل در شهرستان کلیبر عاملی بود برای روی صحنه رفتن شما با آشیق محبوب بعد چند سال؛ ارزیابی خودتان از این اتفاق چیست؟

من و محبوب مشکل خاصی با هم نداشتیم و مشکل خاصی هم به وجود نیامده بود. ولی احساس خودم بر این است که اطرافیان در این وهله خیلی تاثیر منفی گذاشتند و شرایط حادی به وجود آوردند که باعث تشدید برخی مسائل شد. . یعنی در واقع هیچ مسئله و حرفی وجود نداشته و ندارد  و آن حرفهایی هم که در کوچه و بازار می شنویم٬ حتی من آن ها را به خودش هم که  می گفتم، پاسخ داد من اصلا چنین حرف هایی را نزدم. این وسط حتی من  اصلا چیزی به محبوب نگفتم و خودش تمایلی به فعالیت گروهی نداشت.

در مورد حرفایی هم که هست من کاملا مطمئنم این حرفا کاملا ساخته ذهن مردم و اطرافیان بود و هیچ کدام از جانب  محبوب نیست. این افراد در واقع خواستند با پیوند دادن خودشان به بزرگانی امثال محبوب برای خود بزرگی و منزلت و شان کسب کنند. در واقع از بزرگی خود محبوب سؤاستفاده کردن تا مثلا نشان بدهند که ما هم هستیم و هوادار تو ایم. تاثیر منفی این کار از این افراد این شد که عاشیق محبوب در حدود دوازده سال با این گروه کار نکند که این باعث آسیب به موسیقی آشقی شد.

. در واقع این خواسته ملت بود که می خواست آشیق محبوب در این گروه کار کند، چون ملت بود که صدای محبوب رو دوست داشت و از آن لذت می برد. صدای محبوب آن قدرخوب است که می تواند این موسیقی را با صدای وی تبلیغ کرد، هم برای ملت خودمان و هم برای ملت های دیگر، که متاسفانه با دو به هم زنی یه عده افراد خود خواه به ظاهر فرهنگ دوست این عمل به وقوع نپیوست و محبوب از گروه جدا شد. باهم تکرارمی کنم تا این لحظه من با خود محبوب اصلا مشکلی نداشتم.

 

کنسرت پیش رو هم جوان پسند است و هم مورد استقبال عوام واقع خواهد شد

در خصوص کار جدیدتان نیز توضیح می دهید؟

کار جدیدمان یک کنسرتی است که حدود شش٬ هفت ماهی میشود که تمرین کردیم. در این کنسرت یک سری کار های جدیدی هست که در باکو انجام شده که البته خواننده های آنها در اینجا حضور ندارن و یه سری قسمت هایی که خانم ها خواندند که نمی توانیم در ایران از آن ها استفاده کنیم و به جای آنها یک سری کارهای دیگر را جایگزین کرده ایم. یک تعدادی از کار های قبلی را هم گذاشتیم و فکر میکنم که یه کار عامه پسند باشه چرا که در خود باکو هم خیلی استقبال شد و حتی تلویزیون مدنیت هم در دو روز پخش کرد. تلاش ما هم در این کنسرت ها این هست که در هر سری با افزودن تعدادی از کار های جدید، بیشتر سعی کنیم از قدیمی هاوالار که در یاد ها نیست استفاده کنیم تا گامی باشد برای احیای آن ها. در این کنسرت هم چند تا از این قطعات هست که خیلی وقت اون ها را نشنیده ایم. این طور به نظرم میاید که جوانان خیلی بپسندند و آن هایی هم که با این صنعت از نزدیکی آشنایی دارن قطعا خواهند فهمید که چقدر بر روی این قطعات کار شده است.

 

از خواننده ها کسی هست که نسبت به اجرای باکو حذف یا اضافه شود؟

– بله، سه تا از خواننده های زن که مجوز تک خوانی ندارند، همچنین چنین چند نفر از خواننده های مرد نیز حذف شده اند که البته به جای آنها خواننده های دیگری جایگزین کرئه ایم.

نقش اساسی باس ساز را در کنسرت پیش روی بیشتر خواهیم دید

در خصوص اضافه شدن برخی سازهای تازه به گروه توضیحی دارید؟

شاید چند تا ساز با چند تا بالابان با هم تلفیقی کار کنند ولی این طور اجرا با چندین آلت موسیقی تا حالا اجرا نشده بود، چون این گروه فقط ساز و بالابان نیست و از انواع ساز و انواع آلت های موسیقی استفاده شده است.

باس ساز هم از ابداعات بنده می باشد که آقای احمد قشلاقی زحمت کار کردنش را کشیدند که در کنسرت باکو هم خیلی مورد استقبال واقع شد و انشالله در این کنسرت هم نقش این ساز را به عینه مشاهده خواهید کرد. به طوری که این ساز اون صدای اضافی رو از گروه گرفته و باعث تولید صدای بهتر و زیبا تری شده است و صدای گروه رو در حد نرمال نگه داشته است.

در خصوص آلات پرکاشن هم که به دفعات در این باره صحبت شده، دلیل اضافه کردن این آلات، نیاز موسیقی ما به خصوص قطعات حماسی است که قوال به تنهایی نمی توانست پاسخگو باشد؛ نقاره هم به دلیل تندی صدا که حالت سرکوب مانند نواخته میشه و نمیشود صدای دلپذیر و مورد نظر را از آن گرفت، البته بعضی از هنرمندان به زیبایی این عمل را رعایت  کرده اند همچون آقایان  ناطق و ولی به طور عموم من اون حس لازمه را برای دستگاه های قطعات حماسی٬ از این ساز نمی تونم بدست بیارم. اما  در آلات پرکاشن این حس رو خیلی احساس کردم. مثل دومبا یا کاخون که البته من خودم از دف خیلی لذت برده و خیلی حس گرفته ام. در مورد قاوال هم می توان این طور گفت که ازاین آلت  بیشتر حس شادی را می گیریم یعنی بیشتر در قطعات شاد استفاده می شود که باز در قطعات حماسی این حس گرفته نمی شود.

 

حرف زدن به زبان مادری خود را مدیون آشیق ها هستیم

در مورد حمایت های صورت گرفته یا نگرفته از این کنسرت بفرمایید؛

خب همان طور که می دانید بنده حدود چهار سالی میشد که در ایران کنسرت نداشتم. دلیلش را هم می توان گفت خسته گی و اذیت شدنم بود یا یاشد به نوعی قهر کرده بودم. ولی میشود گفت که علتش هم همین موضوعی است که گفتید. ما بار ها در مورد این موضوع سخن گفته ام،  این موسیقی ما خوب باشد یا بد در هر حال موسیقی اصیل و جزئی از فرهنگ ماست. یعنی موسیقی عاشقی جزئی از فرهنگ این مردم است. ما هر قدر از خدمات موسیقی عاشیقی حرف بزنیم باز هم کم گفتیم. شما این را میدانید که ما حداقل در آذربایجان خودمان هیچ وقت زبان خود را نوشته و نخوانده ایم. اما امروزه می توانیم به راحتی حرف بزنیم و این را مدیون دو عامل اساسی هستیم: اول مادرانمان؛ دوم آشیق ها. یعنی عاملی که این زبان را تا حالا حفظ کرده، ادبیات شفاهی آذربایجان و موسیقی هست که با ترانه ها و قطعات و اشعار از زندگی مردم و حماسه ها، این عمل خطیر را به دوش کشیده اند و ما امروزه به راحتی این زبان را می توانیم حرف بزنیم.

در طی این همه زمان که یک ملت زبان خود را ننویسد و نخواند ولی بتواند به آن زبان تکلم کند این عمل را قطعا مدیون آشیق هایی است که من به روح آنها فاتحه می خوانم و آن ها را تکریم می کنم. چه کار ها که این آشیق ها نکرده اند تا این زبان به این شکل حفظ شود و الآن نیز به آن تکلم شود. الآن این موسیقی که از بین ملت برخواسته و برای ملت است٬ اصلا یک موسیقی مقطعی نیست. قصد توهین کردن به موسیقی های دیگر را ندارم یعنی اگر یک موسیقی عامه پسند باشد پس یک موسیقی خوب و قابل احترام است اما بعضی موسیقی هایی وجود دارد که تاریخ مصرف دارد. از سه٬ چهار ماه گرفته تا چهار٬ پنج سال. بعدش دیگر آن موسیقی وجود ندارد.

خواسته ام از آن ها این است که همیشه در پشت این موسیقی ملی ما باشند

ولی در مورد این موسیقی ما بحث این است که بار ها تلاش کرده اند که آن را از بین ببرند ولی از بین نرفته و هنوز هم سرزنده و اصیل است. شاید بپرسید که چرا از بین نرفته؟ واضح است چون این موسیقی بخشی از فرهنگ یک ملت است. الآن فهم این موسیقی هم کار هر کسی نیست. اگر یک جوان از کودکی با این موسیقی آشنا نباشد فهم آن برایش واقعا دشوار است. هیچ وقت انتظار این فهم را از آن جوان ندارم. برای فهم این موسیقی و برای کمک به آن جوان باید دو نهاد حمایت های خود را نشان دهند و وارد میدان شوند. اول حمایت دولت لازم است که برای این موسیقی شرایط لازم را فراهم کند تا همه بتوانند این موسیقی را بشنوند و همه بدانند که این موسیقی٬ موسیقی اصیل آذربایجان است. همانطور که الآن موسیقی ژاپن که با داشتن تنها پنج نت جز ضعیف ترین موسیقی هاست اما اگر از کودکان ژاپنی هم بپرسیم در اولین وهله موسیقی خود را ترجیح می دهد. حتی با این که دارای سیصد حرف الفبا هستند اما در تمامی خانه روی قاشق ها تمامی آن حروف نقش بسته است. حال که اگر به ما بود٬ خیلی وقت پیش آن ها را حذف کرده بودیم

 

اسپانسر ها به دلیل عدم جا افتادن فرهنگ و یا نداشتن منفعت در این عرصه زیاد به این سمت نمی آیند

. ژاپنی با سنت های خود توانستند همه ی داشته های خود را حفظ کنند. آن وقت ما با داشتن این چنین موسیقی قوی که در دنیا حرف برای گفتن دارد٬ نمی توانیم کاری انجام دهیم طبیعتا  این کارها بر عهده ی دولت بوده  و این دین دولت به  موسیقی است. دومین نهاد ملت است و آنهایی که متمکن اند که می توانند با دارایی های خود این وظیفه ی اسپانسری های گروه های این موسیقی را بر عهده بگیرند. اما متاسفانه شاهد قصور در آن نیزهستیم و عملا حمایتی از جانب اسپانسر ها نمی بینیم و تنها افرادی تک شماری مثل آقای علی پولاد گوشه ای از فرهنگ این مردم را می گیرند و وظیفه ی اسپانسری را قبول می کنند. بقیه اسپانسر ها به دلیل عدم جا افتادن فرهنگ و یا نداشتن منفعت در این عرصه زیاد به این سمت نمی آیند. در مورد این کنسرت پیش رو باید از آقای رضا موقر نهایت تشکر را بنمایم که واقعا تحت حمایت های ایشان ما این کنسرت را به اینجا آوردیم. حتی اگر ایشان نبودند چه بسا من این کنسرت را در تبریز نمی گذاشتم. من به خاطر درک عمیق ایشان از فرهنگ و موسیقی اصیل ما این کنسرت را اجرا می کنم. شاید کسی که نمی داند بگوید که اصلا این کنسرت نمی شد مگه چه اتفاقی می خواست بیافتد. اما همه می دانند که این کنسرت برای چه هست و در آن چه ها شده و خواهد شد. به هر حال ما باید وظیفه ی خود را ادا کنیم و دین خود را به فرهنگ و موسیقی بپردازیم.

 

و خواسته ام از مردم این است که همیشه در پشت این موسیقی ملی ما باشند

استقبال مردم از این اجرا خیلی خوب است، تحلیل خود شما چیست؟ عطشی برای اسن کنسرت حس می کردید؟

-بله٬ به خصوص در فضای مجازی پیام های زیادی دریافت می شد که چند سالی است کنسرت شما را ندیده ایم و بی صبرانه مشتاق کنسرت های دیگر شماییم و حتی در مورد اجرا هایی که در باکو می گذاشتیم هی می گفتند که چرا این کنسرت ها رو در تبریز نمی ذارید و همانطور که شما هم فرمودید من هم این عطش را در مردم احساس می کنم که چقدر مشتاق این خزینه ی ماندگار از آبا و اجداد خود هستند. من از این فهم و حمایت ملت از این موسیقی واقعا قدردانی می کنم و خواسته ام از آن ها این است که همیشه در پشت این موسیقی ملی ما باشند. چرا که این موسیقی ملی ما به مانند چراغ و راه بلد ماست و هر چقدر هم که ما پیشرفت کنیم و به سمت موسیقی مدرن برویم باز هم باید به ریشه و سنت خود تکیه بدهیم. اگر به ریشه ی خود تکیه ندهیم٬ موسیقی مدرنمان نیز موسیقی ما نشده و از آن ملت های دیگر خواهد بود. الآن تکیه دادن به سنت و در کنار آن تکنولوژی را همزمان می توان باز در مردم ژاپن کاملا مشاهده کرد و این سنت ها و ریشه ها پله های ماست برای پیشرفت و میدانید که اگر تنها یک پله را از بین ببریم دیگر نمی شود به آن خواسته رسید.

 

سخن پایانی؟

در پایان از شما و هم چنین ملت که به این موسیقی این چنین ارزش می دهند و آنرا می فهمند نهایت تشکر و سپاس را دارم، چرا درک کردن موسیقی های جدید و  اشعار ساده کار سخت و شگرفی نیست. درک اشعار فضولی و حافظ کار سختی است و اگر امروزه درک حافظ و فضولی و نظامی سخت شده دلیل این نیست که آنها دارای اشعار ضعیفی هستند بلکه نشانگر آن بوده که اشعار آنان چقدر دارای قدرت لست و فهم آنان چقدر مطالعه و زمان می خواهد و این موسیقی هم مانند آن اشعار کار ساده ای نیست چون از بین مردم وملت و فرهنگ برخواسته است.

 

false
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


true